- دقیقا مشخص کردن
حدّد بالضّبط
معنی دقیقا مشخص کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- دقیقا مشخص کردن
Pinpoint
- دقیقا مشخص کردن
cibler
- دقیقا مشخص کردن
genau bestimmen
- دقیقا مشخص کردن
לאתר בדיוק
- دقیقا مشخص کردن
بالکل درست بتانا
- دقیقا مشخص کردن
সঠিকভাবে চিহ্নিত করা
- دقیقا مشخص کردن
กำหนดจุดที่แน่นอน
- دقیقا مشخص کردن
kuashiria kwa usahihi
- دقیقا مشخص کردن
noktayı koymak
- دقیقا مشخص کردن
정확히 지적하다
- دقیقا مشخص کردن
正確に指摘する
- دقیقا مشخص کردن
सटीक पता करना
- دقیقا مشخص کردن
точно вказати
- دقیقا مشخص کردن
точно определить
- دقیقا مشخص کردن
precies aanwijzen
- دقیقا مشخص کردن
precisar
- دقیقا مشخص کردن
individuare con precisione
- دقیقا مشخص کردن
identificar com precisão
- دقیقا مشخص کردن
精确定位
- دقیقا مشخص کردن
precyzyjnie określić
- دقیقا مشخص کردن
menargetkan dengan tepat
